سادهترین تعریف از عکاسی پرتره احتمالا این است: عکسهایی که از آدمها گرفته میشوند و بخشی از شخصیت آنها را به نمایش میگذارند.
این یعنی نمیشود به هر عکسی که شامل یک آدم است، واقعا گفت پرتره. فرض کنید یکی پیش شما میآید و درخواست میکند عکسهایی از او بگیرید که دیگران با دیدنشان حس شادی او در این مقطع از زندگیش را لمس کنند. تلاش شما برای به تصویر کشیدن این بخش از شخصیت فعلی او، عکاسی پرتره است.
اما تمام سوژههای ما نمیتوانند حسی که از پرترهشان میخواهند را به این روشنی توصیف کنند. پس به داشتن عکسهایی جذاب اکتفا میکنند و با این کار، معنای پرتره را هم به تعریف گستردهتری میرسانند؛ تعریفی که هر عکاسی آن را به تجربه یاد گرفته است.
نکته این جاست که شما -به عنوان یک عکاس پرتره- نباید به همین اکتفا کنید. در واقع وظیفهی شما گرفتن عکسهاییست که خود سوژه را هم غافلگیر کنند. پس همیشه به دنبال پرترههایی باشید که یک حس خاص را منتقل میکنند. این حس در تمام عکسهایتان وجود نخواهد داشت اما وقتی در کارتان موفق شوید، به عکسهایی واقعا بهیادماندنی میرسید.
دفعهی بعد که مشغول عکاسی پرترهاید، چند لحظه بایستید و به این فکر کنید که سوژهتان چه ویژگی خاصی دارد و چهطور میشود آن را در عکسهایش برجسته کرد. مطمئن باشید که از نتیجه راضی خواهید بود.
اما این مقدمه که گفتم، بخش معنایی عکاسی پرتره بود. برای بخش فنی کارتان -به خصوص در فضای باز و با نور طبیعی- باید به نکات زیر توجه کنید:
سیستم فوکوس تماماتوماتیک در بسیاری از دوربینهای دیجیتال میانرده و بالاتر، شامل پیدا کردن فقط یک نقطه نیست. در این دوربینها وقتی دکمهی مربوط به فوکوس فشار داده شود، دوربین چند نقطهی مختلف را برای فوکوس پیدا میکند و در مرحلهی بعد، نقطه یا نقاطی که به نظرش درستتر میآیند را برای فوکوس نهایی انتخاب میکند.
استفاده از این حالت، هنگام عکاسی از طبیعت یا منظره (landscape) میتواند بسیار مفید باشد. حتی در عکسهای چندنفره هم میشود به این انتخاب دوربین تا حد زیادی اعتماد کرد. اما وقتی که دارید از یک نفر عکاسی میکنید و تنها سوژهی پرتره، چهرهی اوست، هدف در فوکوس باید وضوح هرچهبیشتر (شارپ بودن) سوژه باشد. این اتفاق با انتخاب اتوماتیک چند نقطهی فوکوس به راحتی رخ نمیدهد؛ بهخصوص وقتی که عمق میدان در عکس شما کم باشد.
برای رسیدن به میزان قابل قبولی از وضوح و شارپ بودن، فقط یک نقطه از تصویر را برای فوکوس انتخاب کنید. این کار، به شما (عکاس) حداکثر میزان کنترل را خواهد داد.
تصویری که در ادامه میبینید، چند حالت مختلف از اتوفوکس را در دوربین من (نیکون) نشان میدهد.
شاید شما هم این جملهی انگلیسی را شنیده باشید که «چشمها پنجرهای به روح انسان هستند». و اگر عکاس باشید، احتمالا منظور این جمله را در پرترههایتان کاملا درک کردهاید. چشمهای سوژه باید کانون توجه هر پرترهای باشند. این یعنی، نقطهی فوکوس شما باید روی چشم سوژه باشد تا به حداکثر میزان وضوح و شارپنِس در چشمها برسید. اگر چهرهی مدلتان کاملا روبهروی شما نیست، روی چشمی که به لنزتان نزدیک است فوکوس کنید.
اگر با عمق میدان کم عکاسی کنید، فوکوس روی چشمها باعث خواهد شد پوست سوژه هم لطیفتر به نظر برسد که همیشه یک نکتهی مثبت در عکاسی پرتره است. به طوری که معمولا وقت زیادی از مرحلهی ادیت و روتوش عکس را به خود اختصاص میدهد.
نقطهی فوکوس شما باید روی چشم سوژه باشد تا به حداکثر میزان وضوح و شارپنِس در چشمها برسید.
در مقالهی آموزشی راهنمای نوردهی به شکلی مفصلتر در این مورد صحبت کردهام. به همین خاطر، مباحث کلی نوردهی را اینجا تکرار نمیکنم. اما مثل سایر سبکهای عکاسی، نوردهی در عکاسی پرتره هم بسیار مهم است؛ بهخصوص وقتی که در فضای آزاد و زیر نور خورشید عکاسی میکنیم.
این یکی از نکاتیست که از همان ابتدا به تمام عکاسان پرتره گفته میشود. تا جایی که لنز و نحوهی استقرار سوژه به شما اجازه میدهند، عمق میدان را در عکسهایتان کم کنید. (این کار با باز کردن حداکثری دیافراگم انجام میشود که در پست آموزشی نوردهی در عکاسی توضیح داده شده است.)
با کم کردن عمق میدان، پسزمینهی عکس اصطلاحا به «بوکه» تبدیل میشود. و داشتن بوکهی جذاب، میتواند پرترههای معمولی را به عکسهایی بسیار زیبا تبدیل کند. (کیفیت بوکه، مستقیما به کیفیت لنز شما بستگی دارد.)
بوکه همین دایرههای نوریست که در عکس زیر میبینید.
اما طبیعتا با عمق میدان کم باید بیش از پیش به حرکت کردن سوژه و البته دست خودتان توجه کنید تا صورت سوژه از فوکوس خارج نشود.
مثلا با یک لنز ۵۰ میلیمتری و در f/1.8 اگر سوژهی شما در فاصلهی یکمتریتان باشد، ناحیهی فوکوس شما چیزی حدود چهار سانتیمتر خواهد بود. این یعنی کوچکترین حرکت شما یا سوژه بعد از فوکوس اولیه، میتواند وضوح پرتره را به هم بریزد.
داشتن بوکهی جذاب، میتواند پرترههای معمولی را به عکسهایی بسیار زیبا تبدیل کند.
در فاصلههای کانونی کمتر از ۷۰ میلیمتر -هرچهقدر هم که لنز خوبی داشته باشید- عکس شما دچار نوعی اعوجاج (distortion) خواهد شد. البته این اتفاق معمولا تا ۵۰ میلیمتر آنقدرها مشخص نیست و غیرطبیعی جلوه نمیکند. اما اگر با فاصلهی کانونی کمتر از ۵۰ میلیمتر پرتره بگیرید، احتمالا با این سوال از سوی سوژه موجه خواهید شد که «چرا صورت من باد کرده؟»
برای اینکه متوجه منظورم شوید، عکسهای نمونهی زیر را ببینید و هیچوقت از لنزهای واید برای پرتره استفاده نکنید.
تراز سفیدی، باید بسته به نوع نور تنظیم شود. تنظیم دستی وایت بالانس با اندازهگیری دمای نور (واحد: درجهی کلوین) قابل انجام است که به دلیل دشواری و نیازمندی به تجهیزات خاص، معمولا عملی نیست. اما هر دوربین دیجیتال دارای تنظیمات پیشفرض مختلفی برای عکاسی در حالتهای مختلف نور است که استفاده از آنها میتواند تراز سفیدی عکسهای شما را بهبود ببخشد. مثلا برای عکاسی در فضای باز، میتوانید از تراز سفیدی حالت سایه یا ابری یا نور مستقیم خورشید استفاده کنید.
اما توصیهی من این است که اگر میتوانید، نکتهی بعد (شمارهی ۷) را رعایت کنید و تنظیمات مربوط به تراز سفیدی را در حالت اتوماتیک رها کنید تا خود دوربین میزان گرم یا سرد بودن نور و رنگها را مشخص کند.
اگر کارت خاکستری دارید، میتوانید در هر محیطی که قرار است در آن عکاسی کنید، یک عکس هم از کارتتان بگیرید. این کار باعث میشود بتوانید -موقع ادیت عکسها- تراز سفیدی درست را به راحتی تعیین کنید.
برای آشنایی بیشتر با وایت بالانس یا تراز سفیدی…
تراز سفیدی در سه حالت رنگهای گرم (سمت راست)، سرد (سمت چپ) و نرمال (وسط) را در عکس زیر میبینید.
همانطور که میدانیم، فرمت معمولی عکس -تقریبا در تمام دوربینها- فایلهایی با پَسوَند «.jpg» تولید میکند. اما اگر تنظیمات دوربین دیجیتالتان را روی عکسبرداری با فرمت خام (raw) قرار دهید، بسته به برند دوربینتان فایلهایی با پسوند متفاوت خواهید داشت. مثلا برای من که با دوربین نیکون عکاسی میکنم، فرمت خام پسوند «.nef» دارد.
اما فارغ از پسوند فایل ذخیرهشده در کارت حافظهی دوربینتان، فرمت خام امکان اِدیت بسیار راحتتر عکسهایتان را در اختیار شما خواهد گذاشت. کافیست یک نرمافزار ویرایش عکس که قابلیت باز کردن این نوع فایلها را داشته باشد روی کامپیوتر یا گوشی موبایلتان نصب کنید.
دلیل این قابلیت به زبان ساده این است که در عکسهای خام، تقریبا هیچ ادیتی در خود دوربین روی عکس انجام نمیشود و شما میتوانید اطلاعات دستنخوردهی ظبطشده را به هر شکلی که میخواهید تغییر دهید. اما در فرمتهای دیگر، بخشی از این اطلاعات عملا پردازش شده و دست شما در تغییر آنها بسیار بستهتر است.
مهمترین تنظیماتی که به راحتی در فرمت خام قابل تغییرند، تراز سفیدی و میزان نور دیدن عکس در اجزای مختلفاش هستند. علاوه بر این، بسته به کیفیت دوربین شما و سنسورش، فرمت خام به شما اجازه خواهد داد تا بخشهایی از عکس که بیش از حد یا کمتر از میزان لازم نور دیدهاند (over-exposed یا under-exposed) را احیا کنید و از سفیدی یا سیاهی مطلق رها شوید. امکان تغییر تراز سفیدی با یک کلیک، باعث میشود موقع گرفتن عکسهایتان دیگر نیازی به فکر کردن در این مورد نداشته باشید و بتوانید با خیال راحتتر و با تراز سفیدی اتوماتیک عکاسی کنید.
در عکسهای خام، تقریبا هیچ ادیتی در خود دوربین روی عکس انجام نمیشود و شما میتوانید اطلاعات دستنخوردهی ضبط شده را به هر شکلی که میخواهید تغییر دهید.
من تقریبا تمام عکسهایم -از جمله پرترهها- را با فرمت خام میگیرم و هرچه که از فایدههای این کار بگویم، کم است. البته ممکن است در نگاه اول، عکس پردازشنشده به نظرتان چندان جذاب نیاید. اما اگر ادیت بلد باشید، نتیجهی نهایی استفاده از این فرمت قطعا بهتر از حالتهای دیگر خواهد بود و آزادی عمل بیشتری در اختیار شما قرار خواهد داد.
علاوه بر این -برخلاف گفتهی بسیاری از دوستان عکاس- تجربهی شخصی من این بوده که ادیت فایلهای خام وقتگیرتر از سایر فرمتها نیست و اتفاقا میتواند باعث صرفهجویی در زمان مورد نیاز برای ادیت مجموعهی عکسهایی شود که در طول یک روز گرفتهاید.
اگر نکتهی قبل را رعایت میکنید و با فرمت خام عکس میگیرید، توصیهی من استفاده از پروفایل خنثی (neutral) است. چون این حالت، بیشترین آزادی عمل را در ادیت به همراه دارد. اما بسته به سلیقهتان میتوانید از پروفایلهای دیگر هم استفاده کنید.
اگر با فرمتهای عادی مثل جِیپِگ (jpg) عکاسی میکنید، بهتر است از پروفایل مربوط به پرتره (portrait) استفاده کنید تا رنگ و کنتراست جذابتری در عکسهایتان داشته باشید. البته برخی عکاسان، استفاده از حالت منظره (landscape) را حتی درمورد پرترهها ترجیح میدهند. پروفایلها و حالتهای مختلف عکاسی را با دوبین خودتان امتحان کنید و ببینید کدامیک به سلیقهی شما نزدیکتر است.
ساعت طلایی و ساعت آبی در عکاسی مشهورند. و این شهرت دلیل بسیار خوبی دارد! عکسهایی که نزدیک طلوع یا غروب آفتاب گرفته میشوند، میتوانند بسیار جذابتر از عکسهای دیگر باشند. این مسئله هم در مورد عکاسی پرتره در فضای باز و هم درمورد سایر رشتههای عکاسی -مثل عکاسی از طبیعت- صادق است. پس اگر میتوانید، عکاسیتان را نزدیک به طلوع یا غروب خورشید انجام دهید.
این سایت میتواند در پیدا کردن ساعت طلایی هر روز به شما کمک کند. (شهرهای ایران در گزینهها وجود ندارند. اگر سایت خواست مختصات جغرافیایی شما را دریافت کند، اجازهی لازم برای دسترسی را بدهید یا خودتان شهرتان را روی نقشه پیدا کنید.)
علاوه بر ساعت عکاسی، بهتر است در انتخاب روز هم به وضعیت هوا دقت کنید و گزارشهای هواشناسی را ببینید. اگر میتوانید، در روزهای ابری عکاسی کنید. پرترههایی که با نورِ آفتابِ پشتِ ابر گرفته میشوند، جذابیت خاصی دارند. در واقع، در این پرترهها خورشید نور اصلی شماست و ابرها نقش یک سافتباکس بزرگ را دارند که تابش نور را ملایمتر و سایهها را نرمتر و جذابتر میکند. سایههای تند و تیره روی صورت سوژه، یکی از عوامل عمدهی خراب شدن پرترهها در فضای باز و با نور خورشید است که در این حالت عملا حذف میشود.
روزهای ابری و ساعتهای طلایی بهترین نتایج را به همراه دارند.
برای عکاسی در فضای باز، میتوانید مدل یا سوژهی عکستان را در سه حالت کلی داشته باشید: رو به نور، پشت به نور، با زاویهای کمتر از ۱۸۰ درجه نسبت به نور (نور از کنار). و در هر سه حالت باید به سایههای ایجادشده روی صورت مدلتان توجه کنید.
اگر تجهیزات لازم را ندارید یا زیر نور مستقیم آفتاب و آسمانی بدون ابر عکاسی میکنید، توصیهی من حالت سوم است. سعی کنید زاویهی تابش خورشید با صورت سوژهتان کمتر از ۹۰ درجه باشد. یعنی نور به یک سمت از صورت او بتابد و نصف دیگر، کمی در سایه باشد. (نصف صورت روشن، نصف دیگر تیره) (نور از جلو و زاویهی حدود ۴۵ درجه معمولا بهترین نتیجه را به همراه دارد.)
اما این انتخاب، بیشتر از هر چیز دیگر به سلیقهی شما بستگی دارد. اگر مدلتان رو به نور باشد، خورشید مستقیما به چشمهایش خواهد تابید و واکنش طبیعی او در برابر نور شدید، بستن چشماناش خواهد بود. این مسئله، میتواند به حالت طبیعی چهره و در نتیجه، زیبایی پرتره لطمه بزند.
نکتهی دیگری که باید به آن توجه کنید این است که پرترههایی که در سایه گرفته شوند، معمولا بهتر از کار درمیآیند. پس به جهت تابش نور و موقعیتهایی که در آنها امکان استفاده از سایهی اجسام مختلف وجود دارد، توجه کنید و سعی کنید حداقل صورت مدلتان کاملا در سایه باشد. من معمولا زیر درختها عکاسی میکنم! این کار دست شما را بازتر خواهد گذاشت.
علاوه بر اینها، تابش مستقیم نور خورشید به لنز دوربین، میتواند باعث ایجاد پدیدهای به نام فلِر (flare) شود. میشود از این پدیده به عنوان یک ابزار برای خلاقیت بیشتر و ساختن یک فضای خاص در عکسها استفاده کرد. اما در بیشتر عکسها، فلر یک مزاحم است. استفاده از لنزهای باکیفیت و داشتن هود (hood) روی لنز، میتواند مانع ایجاد فلر در عکسها شود.
پرترههایی که در سایه گرفته شوند، معمولا بهتر از کار درمیآیند.
به دلیل نزدیک بودن سوژه به دوربین، حتی چند سانتیمتر حرکت دست شما میتواند پسزمینهی عکستان را به کلی تغییر دهد. سعی کنید پسزمینهی سادهای پشت مدلتان داشته باشید تا توجه بیننده به سوژهی اصلی عکس جلب شوند، نه پسزمینه. برقراری ارتباط میان رنگ غالب پسزمینه و رنگ لباس سوژه هم میتواند به جذابیت بیشتر عکس شما کمک کند.
پس همیشه در حال حرکت باشید و نقاط مختلف را از دریچهی لنز دوربینتان ببینید و پسزمینههای جذاب احتمالی را در قابتان پیدا کنید.
تاثیر چند سانتیمتر حرکت دوربین و تغییر محل قرار گرفتن خط افق و پسزمینه در تصویر زیر مشخص است.
من هم تا چند وقت پیش باور نمیکردم که عکاس بودن به تجهیزات ربطی ندارد. اما تجربه ثابت کرده که یک عکاس خوب میتواند با کمترین تجهیزات عکسهای خوبی بگیرد و کسی که عکاسی بلد نباشد با دهها و صدها میلیون [تومان] خرج کردن و خرید آخرین تجهیزات هم نمیتواند همیشه به بهترین نتیجه برسد.
بنابراین توصیهی اصلی من این است که با هر تجهیزاتی که دارید، عکاسی کنید. تنها تجهیزات واقعا ضروری، دوربین و لنز شما هستند. اما داشتن بعضی ابزارها میتواند به شما کمک کند تا پرترههای بهتری در فضای باز و با نور خورشید بگیرید.
تعداد این ابزارها زیاد است اما دو موردی که میتوانند کار شما را بسیار راحتتر کنند و قیمت پایینتری هم دارند، فلاش اکسترنال و رفلکتور هستند. فلاش اکسترنال میتواند نور جانبی پرترههای شما باشد و کیفیت کارتان را افزایش دهد. رفلکتور هم -در صورت استفادهی درست- سایههای روی چهرهی مدل (بهخصوص زیر چشمها) را نرمتر و روشنتر، و پرترهی شما را جذابتر میکند. علاوه بر این، میشود از رفلکتور برای ایجاد سایه (بهعنوان سایهبانی برای صورت مدل) و جلوگیری از تابش مستقیم نور خورشید هم استفاده کرد.
در طول زمان و هرچهقدر که میتوانید روی خرید ابزارهای بیشتر و بهتر کردن ابزارهای فعلیتان سرمایهگذاری کنید. اما مطمئن باشید که مهارت، بر ابزار ارجحیت دارد.
به عنوان عکاس، باید دائما در حال صحبت کردن با مدلتان باشید. سعی کنید از همان ابتدای کار با او ارتباط برقرار کنید و نقاط مشترکی که قابل بحث هستند را بیابید. از کار و درس گرفته تا ورزش و آبوهوا؛ هر چیزی میتواند موضوع صحبت باشد. مهم این است که برای دقایق طولانی سکوت بین شما ایجاد نشود. این سکوت میتواند باعث معذب شدن مدل و خود شما شود و پرترههایتان را از حالت طبیعی و دلنشینی که باید داشته باشند، خارج کند.
حتی اگر مدلتان را از قبل نمیشناسید و موضوعات زیادی برای صحبت با او ندارید، تعریفهای چندکلمهای میتوانند کارساز باشند. از عکسهایی که دارید میگیرید و از او، تعریف کنید. میتوانید هر چند دقیقه یک بار، چند عکس را از صفحهی نمایش دوربینتان به او نشان دهید تا فرآیند عکاسی و خروجی نهایی برای او ملموستر شود.
علاوه بر اینها، به عنوان کسی که پشت دوربین ایستاده باید بتوانید جلسهی عکاسیتان را کارگردانی کنید. به مدلتان بگویید که کدام ژستهایش خوب و جذاب هستند. هرجا که به نظرتان تغییر ژست میتواند به عکس بهتری منجر شود، مسئله را به او بگویید و ژست مورد نظرتان را توضیح دهید. به مدلتان اجازه دهید هر ایدهای که دارد و هر ژستی که میخواهد را امتحان کند. از بهترین ایدههای او و خودتان برای رسیدن به عکسهای بهتر استفاده کنید.
مسئولیت هر آنچه که در عکس ثبت میشود با شماست. پس همانقدر که به محیط و نور و مسائل فنی توجه دارید، به حالت چهره و ژست سوژهتان هم توجه کنید.
از آنجایی که بخش بزرگی از عکسهای پرتره را کلوزآپها تشکیل میدهند، بسیاری از افراد فکر میکنند که ترکیببندی درست و کادر مناسب (composition) در پرتره آنقدرها جدی نیست. اما قضیه دقیقا برعکس است. بستهتر بودن کادر باعث میشود متغیرهای کمتری هم داشته باشید و برای اینکه بتوانید سوژهی پرتره را برجسته کنید و به عکس خوبی برسید و در عین حال، یک حس و داستان خاص را به بیننده منتقل کنید، باید به تمام عناصر موجود در کادرتان دقت کنید.
انتخاب زاویهی دید، میزان باز یا بسته بودن کادر، استفاده از فضای منفی (negative space) یا قانون وسط یا یکسوم از جمله مواردی هستند که اصلاح آنها در ادیت سخت یا غیرممکن است و باید موقع گرفتن عکس، آنها را در نظر داشته باشید.
۱۵- ادیت و روتوش عکس را یاد بگیرید
یکی از نرمافزارهای ادیت عکس را انتخاب کنید و ادیتهای اصلی و روتوش پرتره را با آن یاد بگیرید. اکثر عکاسان حرفهای از مجموعهی نرمافزارهای ادوبی برای این کار استفاده میکنند. من تمام عکسهایم را با فتوشاپ (photoshop) ادیت میکنم. بعضی از عکاسان از لایتروم (lightroom) استفاده میکنند و برخی دیگر از ترکیب هردو یا نرمافزارهای دیگر. هرکدام را که دوست دارید انتخاب کنید و کمکم در استفاده از آن بهتر شوید.
ادیت خوب میتواند فضای عکس را تا حد زیادی تغییر دهد و یک پرترهی معمولی را به عکسی فوقالعاده تبدیل کند. علاوه بر این، استفاده از فرمت خام و پروفایل خنثی که در نکات بالا توصیه شدند، فقط زمانی به نتیجهی مطلوب میرسد که بتوانید عکستان را به بهترین شکل ممکن ادیت کنید.
فارغ از اینکه خودتان عکاساید یا نه، همه هرازگاهی هوس میکنند چند پرترهی حرفهای و ادیتشده از خودشان یا عزیزانشان داشته باشند. اگر میخواهید از لحظه لذت ببرید و خودتان درگیر عکاسی نشوید یا اگر دوربین دیجیتال حرفهای ندارید اما دوست دارید پرترههای باکیفیت این دوربینها را داشته باشید، پاسخ شما استفاده از یک عکاس حرفهای و رزرو یک جلسه عکاسی پرتره است. با این کار میتوانید در فضای باز یا محیط مورد نظرتان، پرترههای زیبایی داشته باشید.
اگر دوست دارید عکاستان من باشم، به صفحهی پرترههای من در اینستاگرام naghibi54kh سر بزنید .